کبر و غرور

دیوان اشعار

صلاح الدین احمد لواسانی

کبر و غرور

بیابانگرد
دیوان اشعار صلاح الدین احمد لواسانی

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

کبر و غرور

 

 

هميشه فكر ميكردم

خدا

من را نمي خواهد

و من.....

در نقطه مبدا َ

بر او

تحميل گرديدم.


هميشه فكر ميكردم

كه او

از دست من

شاكيست

و مي خواهد بگيرد

انتقام خويش را

از اين تن خاكي.


و من

با بي محلي

داغ او را

تازه مي سازم

و مي مالم

قباي ژندهُ

رقيَتش بر خاك

و......

با فرياد مي گويم

خدايي ؟

باش.

از كبر و غرورت

سخت بيزارم

تو هستي را

براي

خود فروشي

كرده اي بر پا ؟

تو مي خواهي؟

خلائق،

با دهان باز و

چشمان پر از حيرت؟

بگويند:

اوه ..........

اين خالق

چه يكتا است و

بي همتا؟


ولي من

هيچ تحويلت نمي گيرم

و هرگز

زير بار

اين حماقت

تن نمي دارم .


هميشه فكر مي كردم

چرا ؟

دائم تو مي گويي؟

رحماني

جباري

ستاري

غفار.........؟

اگر

في الواقع هستي ؟

باش.

اين گفتن نمي خواهد .

چرا در بوق مي سازي ؟

چرا بر خويش مي نازي ؟

چرا دائم برايم پيك مي تازي؟

 

هميشه فكر مي كردم؟

چرا بنياد بت را

بر فنا دادي ؟

و با دست خليل ات

خانه بت را بنا كردي ؟

 

تو ميخواهي همه

چون اسب عصاري

به گرد ، خانه ات

چرخند.

تو مي خواهي

خودت را

لابلاي اين حماقت ها

بپا سازي.

 

بدان يا رب

دچار شهوت  و

خود خواهي خويشي.

و من هر گز

چنين تن پوش را

بر تن

نمي پيچم.

 

......


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: کفریات

تاريخ : چهار شنبه 1 مهر 1400 | 12:13 | نویسنده : بیابانگرد |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.